درود و سلام وب قشنگی دارین این پستتان ام قشنگ بود

با سلام، از آنجای که نظرم کمی طولانی است می خواهم در دو سه قطعه ارسالش کنم. در این روز ها که تنور انتخابات داغ است و جنایتکاران هم صف بندی های مختلف تشکیل داده اند تا نانی از این تنورِ داغ به نفع شان برگیرند، تبلیغات انتخاباتی گوش های مردم را کر نموده است، از سویِ هم کمپاین ها از سوی کاندیداتوران شورا های به اصطلاح ولایتی و ریاست نام نهاد جمهوری نیز از طریق رسانه های اجتماعی به راه نداخته شده است. آنچه که اما برای مردم و آینده ای شان مهم است تاثیر انتخابات روی اوضاع است. اگر تاثیر روی وضعیت مردم و آینده ای شان را از آن کم کنیم، پوچ و بی ارزش خواهد شد. و انتخابات هم زمانی می تواند با ارزش باشد که رقابت، رقابتِ شایستگی ها برای اراده و کنترول جامعه و امور آن باشد. انتخابات فی الواقع میکانیزم ا

نتخابات فی الواقع میکانیزم اساسی است برای انتخابِ فردی برای اداره ای امور که مطابق آن ارزش رایِ تمامی افراد یکسان می باشد. اما در افغانستان حقیقت در مورد انتخابات چیزی دیگری است که در این نوشتار کوچک به صورت گذرا به آن خواهم پرداخت.

1- مهمترین نکته توجه به وابسته بودن کشور مخصوصا وابسته بودن از لحاظ سیاسی در شرایط کنونی است؛ زمانی که استقلالیت سیاسی کشور تثبیت شده نباشد، انتخابات در آن نقش سمبولیک و نمایشی بیش ندارد. توجه به سیستم حکومتی – سیاسی وارداتیِ دست نشانده ای امریکا و متحدینش و کار کرد ها و دستاورد های سراسر فجیع آن، ثبوتی خوبی بر این مدعا است. حکومتی که در طول ده، دوازده سال دستاوردی جز فسادِ در اوج، بیکاریِ در آخرین سرحد، کشت و قاچاق مواد مخدر به گونه ای که کشور بزرگترین تولید کننده مواد مخدر در جهان به حساب بیاید، غصبِ زمین به بالاترین حد، فقرِ روز افزون، قتل و کشتارِ مردمِ بی گناه، تجاوز به زنان و کودکان و ده ها و صد ها فجایع دیگر چیزی نداشته است. برای همگان پر واضح است که برای این دولت و دولتی که قرار است

برای همگان پر واضح است که برای این دولت و دولتی که قرار است در آینده داشته باشیم، دست و پنجه نرم کردنِ مردم و مخصوصا طبقه ای زحمتکش با فقر روز افزون و بیکاری، عدم دسترسی بیش از هزاران کودک واجد شرایط به تعلیم و تن دادن شان به کار های شاقه به خاطر در آوردن قوت لایموت شان، زیر خط فقر بودن اکثریت مردم و عدم دسترسی شان به اندکترین خدمات، مهاجرت هایی که به قیمت جان مردم تمام می شوند و دیگر مسایل و منافع ملی مهم نبوده، بلکه اشاعه ای فساد و پر کردن جیب و دست زدن به عیاشی و جنایات شان مهم است. البته توقع داشتن از چنین دولتی بی جا است؛ زیرا نه این دولت، دولتی منتخب و مشروع مردم است و نه مورد تایید مردم، بل دولتی است که از سوی بیگانگان و اشغالگران به جهتی تامینِ منافع شان بالای مردم افغانستان تحمیل شد

2- کسی منکر داشتن و برگذار شدنِ انتخابات در گذشته نیست. همه می دانیم که در گذشته های نزدیک هم انتخابات های داشتیم و مردم هم در آن به صورت گسترده سهم گرفتند، اما چه شد؟ دیگرگونی و بهبودی در اوضاع پدید آمد؟ با توجه به اینکه برای دولت های دست نشانده و خادم بیگانه مردم و آینده ای شان مهم نیست و برای بهبودی وضع آنان کاری صورت نمی گیرد، قطعا جواب منفی خواهد بود. جای هیچ شک و شبهه ای نیست در اینکه انتخابات در کشور های تحت اشغالِ همانند افغانستان، کاملا جنبه ای تشریفاتی دارد و این رایِ مردم نیست که رییس جمهور را انتخاب می کند، بلکه آن قدرتِ اشغالگران است که رییس جمهور را انتصاب می کند. این حقیقتی تلخی است که عادی ترین فرد نیز از آن آگاه است و به خوبی می فهمد که رییس جمهوری آینده کسی خواهد بود که ا

به خوبی می فهمد که رییس جمهوری آینده کسی خواهد بود که اولا حمایتِ غربی ها را با خود داشته باشد و در ثانی نسخه اش به دست تیم حاکم که خود دست نشانده ای غربی ها است، پیچانده شود. لذا است که خوشبین بودن به آینده ای اینگونه انتخابات ها، نوعی خود فریبی و تن دادن به اسارت است.

3- بر خلاف تبلیغات رسانه ای که در آن وانمود صورت می گیرد که: "رای شما، آینده ای شما" رایِ مردم افغانستان آینده ای شان نیست و اگر آینده ای شان هم باشد یقینا آینده ای تاریک، خفت بار و ذلت باری خواهد بود. چون یک انتخابات و سهم گیری در آن زمانی می تواند کارامد و تاثیرگذار باشد که آرایِ تمام مردم ارزش یکسان داشته باشد که در افغانستان اینگونه نه، بلکه دقیقا بر عکس است. افغانستان کشوری است که از خون مردم گرفته تا رای شان همه از هم دیگر متفاوت است. هر کس پول و قدرتی بیشتری دارد، خونش نیز غلیظ است و ریختانده شدن آن مشکل و آنکه پول و قدرتی ندارد، خونش رقیق است و ریختانده شدن آن چون آب خوردن آسان. بر همین معیار است آرایِ مردم؛ یعنی هرکس پول و ثروت و قدرتش بیشتر، شانسش برای رییس جمهور شدن و وک

بر همین معیار است آرایِ مردم؛ یعنی هرکس پول و ثروت و قدرتش بیشتر، شانسش برای رییس جمهور شدن و وکیل شدن ویا رییس جمهور ساختن و وکیل ساختن بیشتر.

گرچه که این حرف بار ها و بار ها به شیوه های مختلف گفته شده و من هم مجبورم یکبار دیگر آن را تکرار کنم و آن اینکه، افغانستان از سالها بدینسو است که دست خوش بیگانگان قرار گرفته است و این را هم اضافه می کنم که افغانستان در حال حاضر بد تر از هر زمانی دیگر در حال دست خوش قرار گرفتنِ این و آن است و در همین ده، دوازده سال گذشته نیز همین وضعیت وجود داشته است. اما، اشتباه است که فکر شود حرکت به سوی یک انتخاباتِ تشریفاتی و سمبولیک که در آن زر و زور ملاک انتخاب شدن است، راه بیرون رفت از این معضلات است. تا زمانی که دست اشغالگران و مداخله گران از مداخله کردن و اغال کردن کوتاه نشود، محال است با اشتراک و سهم گیری در انتخابات های سمبولیک و تشریفاتی به صلح، عدالت و نیک بیختی دست پیدا کنیم و اوضاع بهبود یاب

گذشته از اینکه طراح اصلیِ انتصاباتی که انتخابات نام گرفته، مردم افغانستان نیست، توجه به چهره ها و شخصیت های که برای تصاحب کرسی ریاستِ به اصطلاح جمهوری نامزد شده اند نیز اهمیت دارد. مشاهده ای پشینه ای تاریخی نامزدان مطرح به اندازه کافی سیاه است و گذشته از بی سواد بودن اکثریت شان، هر کدام شان جرم و جنایت های سنگینی را نیز مرتکب شده اند. اینکه اعده ای شان از همین اول با مدرک های جعلی وارد انتخابات شده اند را نیز به جنایات شان اضافه کنید.

بنا بر همه ای اینها انتظاری که می باید از این دولت آتیه داشت چیزی جز اشاعه ای فساد بصورت گسترده تر از امروز نخواهد بود؛ طوری که اگر امروز و در دوران این حکومت مثلا پانزده هزار نفر غاصب زمین وجود دارد، در دوران حکومت بعدی این رقم به سی هزار و شاید هم بیشتر خواهد رسید، یا اینکه اگر در این دوران نود درصد از مردم زیر خط فقر قرار دارند و از بیکاری رنج می برند، در دوران آتیه این رقم تمامی مردم به جز از خود این دزدان حرفه ای را دربر خواهد گرفت. و فساد همچنان در کنار نام افغانستان جایش را حفظ خواهد کرد. پس نابجا است دل بستن و سهم گرفتن در این انتخاباتی که طراحان آن بیگانگان و برنده گان آن از قبل تعیین شده اند.

اگراحیاناجوابی بگذارید ممنون تانخواهم شد. شهاب حقوش.

با سلام آنگونه به نظر وصول می کند، شما همتی قرار دادن متن نظراتم را آنطور که خود تان قول داده بودید، به صورت مطلب جداگانه دروبسایت تان ندارید. چون به ممکن است به منافع تان ضربه وارد شود. و این مساله احتمالا شما را به این نتیجه می رساند که با فرستادن لعنتی به آزادی بیان....... از نشر این مطلب صرف نظر میکنید.